نوشته شده توسط : محمد

اختلال شخصیت وسواسی جبری

همه ما هر از گاهی دارای افکار برجای مانده از گذشته در ذهنمان هستیم. این افکار، حتی با وجود عدم تمایل خود ما، به طور مرتب به ذهن ما می‌آیند و طبیعت تکرار شونده آن‌ها تا حدّی موجبات ناراحتی ما را فراهم می‌سازد. گاهی متوجه می‌شویم که یک خط از یک ترانه به طور مداوم به ذهن ما می‌آید، گرچه خود ما نمی‌خواهیم. همچنین برخی از ما گاهی مجبور به انجام یک کار به شیوه‌ای می‌شویم که خودمان می‌دانیم غیرمنطقی و احمقانه است. به این‌ها نشخوار ذهنی و عمل وسواسی گفته می‌شود. البته به دلیل آن که این مشکلات معمولاً زودگذر هستند به عنوان مشکلات آسیب‌شناسانه تلقی نمی‌گردند.
نوع حاد این مشکلات که برخی از افراد گرفتار آن هستند اختلال وسواسی-جبری نام دارد. افراد مبتلا به این اختلال روانی به راحتی نمی‌توانند از شرّ افکار و اعمال مربوط خلاصی یابند و این اختلال به صورت گرفتاری و ناراحتی بزرگی برای آن‌ها در می‌آید. برای مثال، در یک نفر ممکن است این حس به وجود آید که دستانش کثیف است و به طور مکرّر به شستشوی دستانش بپردازد. او همچنین ممکن است فکر کند که اگر دستانش را نشوید میکروب‌ها به هنگام غذا خوردن وارد بدنش خواهند شد. و یا در فرد دیگری ممکن است به طور ناگهانی ترس از بیماری هاری به وجود آید. حتی دیدن سایه سگ هم برای او کافی است که زنجیره‌ای از افکار ناخوشایند در ارتباط با هاری و پیامدهای وحشتناک آن را به ذهنش آورد. وقتی با او صحبت می‌شود او می‌پذیرد که ترسش غیرمنطقی است و هیچگونه پایه علمی ندارد. او حتی ممکن است مطالب علمی متعدد و گوناگونی درباره این اختلال روانی بخواند و همه چیز را درباره آن دریابد.

علا‌یم

1- اشتغال ذهنی با جزئیات ، اصول ، فهرستها ، ترتیب ، سازمان یا برنامه ، به گونه‌ای که نکته اساسی فعالیت گم می‌شود.
2- کمال طلبی به حدی که در تکمیل امور تداخل نماید (مثلا بدلیل اینکه معیارهای بسیار محدود او قابل وصول نیست قادر به تکمیل طرح نمی‌باشد.).
3- علاقه‌مندی مفرط به کار و کارایی به بهای کنار گذاشتن فعالیت‌های تفریحی و رفت و آمد با دوستان (بدون ضرورت اقتصادی واضح).
4- در مورد اخلاقی و رعایت ارزش‌ها بیش از حد جدی و وظیفه شناس ، دقیق و انعطاف ناپذیر است (بدون رابطه با همانندسازی فرهنگی یا مذهبی).
5- از دور انداختن اشیا فرسوده و بی‌ارزش ، حتی اگر فاقد ارزش بوده باشند، ناتوان است.
6- تردید در تفویض امور یا همکاری با دیگران ، مگر اینکه آنان تسلیم مطلق روش او در انجام امور باشند.
7- ناخن خشکی در خرج پول برای خود یا دیگران ، پول از نظر آنان چیزی است که باید برای بحران‌های آینده پس انداز شود.
8- انعطاف ناپذیری و عدم انعطاف

ويژگي هاي تشخيص

این نوع اختلال شخصیت توسط یک الگوی فراگیر از افکار و رفتار تحریف شده شناسایی می‌گردد. حدس زده می‌شود که یک درصد بالغین به اختلال شخصیت وسواسی دچار باشند. افرادی که به این نوع اختلال شخصیت گرفتار هستند در معرض خطر بیشتری نسبت به اختلالات اضطرابی و بیماری‌های مربوط به استرس قرار دارند.ویژگی اصلی این اختلال اشتغال ذهنی به نظم،کمال گرایی وکنترل ذهنی ومیان فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری،گشاده رویی و کارآیی است.

ويژگي‌هاي و اختلال‌هاي همراه

هرگاه قواعد و روش‌هاي مرسوم تنوانند كاري از پيش ببرند، تصميم‌گيري به يك فرايند وقت‌گير و اغلب پرزحمت تبديل مي‌شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي جبري ممكن است براي تصميم‌گيري درباره اينكه كدام تكليف در اولويت است يا بهترين روش انجام يك تكليف خاص كدام است، مشكل داشته باشند، به طوري كه ممكن است آن كار هرگز آغاز نشود. آن‌ها در موقعيت‌هايي كه نمي‌توانند شرايط جسماني يا بين فردي را كنترل كنند، ممكن است دچار آشفتگي يا خشم شوند، اگرچه اين خشم معمولا به طور مستقيم ابراز نمي‌شود. براي مثال، زماني كه ارائه خدمات در يك رستوران خوب نباشد، چنين فردي ممكن است خشمگين شود ولي به جاي شكايت به مديريت رستوران، با اين فكر دست و پنجه نرم كند كه چقدر بايد انعام بدهد.

افراد مبتلا به اين اختلال معمولا عاطفه خود را به شكل بازداري شده يا رسمي ابراز مي‌كنند و ممكن است در كنار افرادي كه از لحاظ هيجاني پراحساس هستند بسيار ناراحت باشند. روابط روزانه‌ي آن‌ها ماهيت رسمي و جدي دارد و ممكن است در موقعيت‌هايي كه ديگران مي‌خندند و شاد هستند احساس ناراحتي و عذاب نمايند. آن‌ها زماني صحبت مي‌كنند كه اطمينان يابد هرآن‌چه كه مي‌گويند كامل است. اين افراد ممكن است نسبت به منطقي و عقلاني بودن اشتغال فكر داشته باشند و رفتاري عاطفي ديگران را تحمل نكنند. آن‌ها اغلب در بيان احساس‌هاي پرمهر خود مشكل دارند و به ندرت به تمجيد‌ها و ستايش‌ها توجه مي‌كنند.

در افراد دچار اختلال ‌هاي اضطرابي، از جمله اختلال اضطراب فراگير، اختلال وسوار فكري عملي، هراس اجتماعي، و هراس‌هاي مشخص، احتمال وجود يك اختلال شخصيت كه با ملاك‌هاي اختلال شخصيت وسواسي جبري مطابقت دارد، افزايش مي‌يابد. حتي اگر چنين موضوعي صادف باشد، به نظر مي‌رسد كه بيشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس فكري عملي،‌داراي الگويي از رفتار باشد كه با ملاك‌هاي اختلال شخصيت وسواسي جبري مطابقت ندارد. و ممكن است اين ويژگي‌ها در افرادي كه در معرض خطر سكته قلبي هستند نيز ظاهر شوند. ممكن است بين اختلال شخصيت وسواسي جبري، اختلال‌هاي خلقي و خوردن رابطه وجود داشته باشد.

تشخيص افتراقي

به رغم شباهت اسمي،‌اختلال وسواس فكر عملي معمولا به دليل وجود وسواس‌هاي فكري و عملي واقعي، به سادلي از اختلال شخصيت وسواسي جبري متمايز مي‌شود. تشخصي اختلال وسواس فكري عملي را بايد به ويژه هنگامي در نظر گرفت كه رفتار جمع‌اوري و احتكار شديد باشد. هنگامي كه ملا‌كهاي هر دو اختلال مطابقت كنند، بايد هر دو تشخيص را ثبت كرد.

افراد مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته نيز ممكن است به الزام خود براي كمال‌گرايي معترف و معتقد باشند كه ديگران نمي‌توانند به خوبي آن‌ها عمل كنند، ولي اين افراد بيشتر اعتقاد دارند كه آن‌ها به كمال رسيده‌اند، در حالي كه افراد مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته يا ضد اجتماعي، سخاوتمند نيستند ولي به خودشان بد نمي‌گذرانند، درحالي كه افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي جبري در خرج كردن براي خود و ديگران به خصت رفتار مي‌كند. اختلال شخصيت اسكزوئيد و اختلا شخصيت وسواسي جبري، هر دو ممكن است با تشريفاتي بودن و كناره گيري اجتماعي مشخص شوند. در اختلال شخصيت وسواسي جبري، اين امر به دليل نارضايتي از هيجان‌ها و درگيري شديد در كارها ناشي مي‌شود، درحالي كه در اختلال شخصيت اسكيزوئيد، ظرفيت بنيادي براي صميميت وجود ندارد.

درمان :
روان درمانی عموماً برای درمان اختلال شخصیت وسواسی توصیه می‌شود.گاهی از دارو درمانی نیز به همراه روان درمانی برای کمک به کاهش عوارض و مشارکت کامل بیمار درامر درمان، استفاده می‌شود. درمان‌های شناختی و رفتاری معمولاً بسیار اثربخش هستند و به فرد امکان می‌دهند که روش‌های فکری، رفتارهای سالمتر و مهارت‌های تطبیقی تازه‌ای را در خود رشد دهد.



:: موضوعات مرتبط: اختلال شخصيت وسواسي - اجباری , ,
:: برچسب‌ها: اختلال شخصیت وسواسی جبری ,
:: بازدید از این مطلب : 1257
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 آذر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

اختلال وسواسی جبری - Obsessive-compulsive disorder
ختلال وسواس فکری عملی (به انگلیسی: Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک اختلال اضطرابی است.

اختلال وسواسی فکری عملی نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارائی می‌انجامد

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطراب‌آور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستند.

وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده‌است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می‌کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می‌شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می‌شوند که معمولاً نشانه‌های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.

فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می‌زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می‌تواند به شدت اختلال کمک کند.

تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.
وسواس فکری

وسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده، هیجان یا تکانه‌ای‌ست که مکررا و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او می‌کند. این افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او بر می‌انگیزند.

معمولا شخص می‌کوشد آن‌ها را نادیده گرفته، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیده‌های مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمی‌شوند.
وسواس عملی

وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیر منطقی (مانند شستن مکرر) است.
روان‌کاوی

واکنش‌سازی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل‌تراشی مهمترین دفاع‌های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.
همه‌گیری

مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسی جبری مبتلا شوند. اما ابتلا به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می‌دهد.
احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.

تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری

اختلال وسواس فکری عملی (OCD) با اختلال شخصیتی وسواس جبری (OCPD) تفاوت بسیاری دارد رجوع شود به کتاب دی اس ام نسخه چهار
درمان
درمان رفتاری(behavioral therapy)، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می‌باشد. ار تکنیک‌های موثر که در دو روش اول از آن استفاده می‌شود می‌توان به ممانعت از پاسخ به افکاروسواس گونه و انجام این اعمال، اشاره نمود. برای مثال ممکن است شخصی با تصور اینکه یک وسیله مانند یک پارچه آلوده می‌باشد از لمس آن خودداری نماید. در حالیکه آن پارچه تنها به پارچه‌ای دیگر که باته یک خلال دندان تماس داشته، برخورد داشته‌است. این یک رفتار وسواس گونه می‌باشد که برای ممانعت از پاسخ دادن به آن می‌توان از شستن آن پارچه خودداری نمود و به تدریج بر اضطراب ناشی از انجام ندادن رفتارهای عادت شده، غلبه کرد. با دارو و روان درمانی تلاش در بهبود بیماری می‌شود. از موثرترین راهکارهای تجربه شده جهت رهایی از این اختلال فکری، درمان شناختی رفتاری یا Cognitive behavioral therapy است. از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین و ضدافسردگیهای سه حلقه‌ای به خصوص کلومیپرامین نیز استفاده می‌شود. و یا ۱. توافق در تنظیم فهرستی از مشکلات؛ ۲. تدوین یک صورت‏بندی روان‏شناختی از مشکل شامل عوامل زمینه‏ساز، آشکارساز و عوامل نگه‏دارنده فعلی؛ ۳. ارزیابی میزان تناسب درمان روان‏شناختی؛ ۴. فراهم کردن وسیله‏ای برای ارزیابی پیشرفت کار. از سوی دیگر، هدف درمان قرار دادن فرد در بالاترین سطح ممکن رویارویی و در عین حال، حذف هر نوع خنثی‏سازی است. در غیر این صورت، خنثی‏سازی باعث می‏شود که فرد مبتلا به OCD به انتهای جلسه رویارویی برسد، بدون آن‏که مقابله کاملی با ترس‏ها صورت گرفته باشد. درمان با مشارکت بیمار و با این هدف که بیمار هرچه زودتر در فرایند درمان، مسؤولیت برنامه‏ریزی و ادامه آن را خود بپذیرد، صورت می‏گیرد. استفاده گسترده از تکالیف خانگی باعث می‏شود که نیل به هدف‏های درمانی زودتر و با کارایی بیش‏تری انجام پذیرد. در مراحل بعدی درمان، بیمار خود مسؤولیت اجرا و برنامه‏ریزی را برعهده می‏گیرد.
همچنین یکی از روشهای قدیمی ولی بسیار موثر در درمان این اختلال و کلیه اختلالهای اظطرابی ، تقویت نیروی اعتقاد و ایمان و توکل به خدا و برونسپاری نگرانیها به خدا بعنوان نیروی برتر میباشد که این امر موجب ایجاد احساس امنیت بیشتر و کاهش احساس نگرانی و اضطراب خواهد شد.

مهارکننده‌های بازجذب سروتونین

مهارکننده‌های بازجذب سروتونین با نام مخفف اس‌اس‌آرآی‌ها (SSRIs) دسته‌ای از داروهای ضد افسردگی هستند که در درمان افسردگی و برخی از انواع اختلالات اضطرابی و شخصیتی کاربرد دارند. این داروها در پاره‌ای موارد و تنها به تشخیص پزشک معالج می‌تواند در معالجه انزال زودرس نیز مؤثر باشد.

این داروها از جذب مجدد سریع سروتونین توسط گیرنده‌های عصبی پس سیناپسی جلوگیری می‌کنند و در نتیجه غلظت سروتونین را بالا می‌برند. اس‌اس‌ارآی‌ها تا حدی بر انتقال‌دهنده‌های نوراپینفرین و دوپامین هم مؤثر هستند.
انواع

فلوکستین
فلووکسامین
پاروکستین
سیتالوپرام
سرترالین
اسسیتالوپرام
فلوکس
زیملیدین
داپوکستین


تداخل دارویی

مصرف همزمان اس اس‌آرآی‌ها با مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) خطرناک است و ممکن است منجر به بروز سندرم سروتونین حاد شود. توصیه می‌شود که حداقل ۲ هفته بین مصرف آخرین دوز MAOI و شروع داروهای SSRI فاصله باشد.

ترامادول داروی دیگری‌ست که در موارد نادری در مصرف همزمان با اس‌اس‌آرها منجر به بروز تشنج شده است.

مصرف اس‌اس‌آرآی‌ها ممکن است غلظت داروهایی چون وارفارین، ترکیبات ضد آریتمی، بتابلاکرها مانند پروپرانول، ضد افسردگی‌های سه حلقه‌ای مانند آمیتریپتیلین، بنزودیازپین‌ها از جمله آلپرازولام و دیازپام، کاربامازپین، هالوپریدول، کلوزاپین، فنیتوئین، پیموزاید، تئوفیلین، متادون، لیتیوم را افزایش داده و منجر به مسمومیت شوند

به طور کلی در بین داروهای این گروه سیتالوپرام و پس از آن سرترالین کمترین تداخل دارویی و فلووکسامین بیشترین احتمال تداخل را دارند
عوارض جانبی

این داروها عوارض جانبی کمتری از داروهای دیگر ضد افسردگی دارند. عوارض شایع‌تر اضطراب، بی‌خوابی، مشکلات گوارشی (به ویژه تهوع)، سردرد، کاهش اشتها، اختلال کارکرد جنسی (کاهش میل جنسی) هستند. در مصرف‌کنندگان فلوکستین کاهش وزن، مشکلات پوستی و بی‌قراری بیشتر دیده شده است. بیشترین درصد قطع مصرف دارو به دلیل عوارض نامطلوب مربوط به فلووکسامین و کمترین آن در سرترالین بوده است.



:: موضوعات مرتبط: اختلال شخصيت وسواسي - اجباری , ,
:: برچسب‌ها: اختلال وسواسی جبری - Obsessive-compulsive disorder ,
:: بازدید از این مطلب : 1342
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 آذر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

اختلال شخصیت وسواسی جبری
تعریف:

عبارتست از نوعی اختلال شخصیت که در آن کمال طلبی و انعطاف پذیری تسلط دارد. این اختلال با وجود نظم، پشتکار، لجاجت و خونسردی و دو دلی مشخص می شود.

خصوصیت اصلی این مبتنلایات، میل به کمال و عدم وجود انعطاف پذیری است.
شیوع:

میزان شیوع آن مشخص نیست. در مردها شایع تر بوده و در فرزندان ارشد خانواده بیشتر دیده می شود. همچنین در بستگان درجه اول نیز شیوع بیشتری دارد.

خصوصیات بالینی:

مسائلی مانند مقررات، آداب و قوائد، نظافت، جزئیات امور و کمال طلبی، ذهن آنها را به خود مشغول می سازد. این افراد بسیار رسمی و جدی بوده و به رعایت دقیق مقررات تأکید می ورزند و در این رابطه انعطافی از خود نشان نمی دهند. مهارت های بین فردی آنها بسیار محدود است و قادر به سارش با دیگران نبوده و اطرافیان را فراری می دهند. با وجود این در برابر خواسته های افرادی که آنها را قوی تر از خود می دانند، تسلیم می شوند.

از تصمیم گرفتن طفره می روند و بیم دارند که مرتکب اشتباه شوند. با اینکه دوستان زیادی ندارند، زندگی آنها چه از نظر حرفه ای و چه از نظر زناشویی کارآ و با ثبات است.

معیارهای تشخیصی DSM IV برای اختلال شخصیت وسواسی جبری:

الگوی نافذ اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب، کمال طلبی و کنترل روانی و فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، صراحت و کارآیی است. از اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های گوناگون وجود دارد و با 4 (یا بیشتر) از علائم زیر مشخص می شود.

1- اشتغال ذهنی به جزئیات، اصول، فهرست ها، ترتیب، سازمان یا برنامه ها به گونه ای که هدف اصلی فعالیت گم می شود.

2- کمال طلبی، به حدی که در تکمیل کردن امور تداخل کند.

3- علاقه مندی مفرط به کار و کارآیی، به بهای کنار گذاشتن فعالیت های تفریحی و ارتباط با دوستان.

4- در امور اخلاقی و رعایت ارزش ها بیش از حد جدی و وظیفه شناس، دقیق و انعطاف ناپذیر است.

5- از به دور انداختن اشیای فرسوده و فاقد ارزش ناتوان است.

6- در تفویض امور و یا همکاری با دیگران مردد است. مگر آنکه تسلیم محض روش او در انجام امور باشند.

7- خِسّت در خرج کردن پول برای خود و دیگران دارد و از نظرش پولی چیزی است که برای حوادث ناگوار آینده باید پس انداز شود.

8- ابراز سرسختی و انعطاف ناپذیری.

پیش آگهی و درمان:

سیر بیماری متغیر است، گاها ً در جریان آن اختلال وسواس ظاهر می شود. سیر اختلال ممکن است بعدها به اسکیزوفرنی یا ملانکولی بی انجامد.

درمان اصلی بیماری روان درمانی است و گاها ً دارو درمانی با داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی در دفع علائم مفید واقع می شود.



:: موضوعات مرتبط: اختلال شخصيت وسواسي - اجباری , ,
:: برچسب‌ها: اختلال شخصیت وسواسی جبری ,
:: بازدید از این مطلب : 918
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 آذر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری بااختلال وسواس

اختلال وسواس فکری عملی (به انگلیسی: Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک اختلال اضطرابی است.

اختلال وسواسی فکری عملی نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارائی می‌انجامد

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطراب‌آور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستندوسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده‌است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می‌کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می‌شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می‌شوند که معمولاً نشانه‌های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است

فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می‌زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می‌تواند به شدت اختلال کمک کند.

تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند...

وسواس فکریوسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده، هیجان یا تکانه‌ای‌ست که مکررا و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او می‌کند. این افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او بر می‌انگیزند.
معمولا شخص می‌کوشد آن‌ها را نادیده گرفته، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیده‌های مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمی‌شوند

وسواس عملی
وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیر منطقی (مانند شستن مکرر) است

روان‌کاوی
واکنش‌سازی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل‌تراشی مهمترین دفاع‌های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند

همه‌گیری
مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسی جبری مبتلا شوند. اما ابتلا به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می‌دهد
احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.
تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری
اختلال وسواس فکری عملی (OCD) با اختلال شخصیتی وسواس جبری (OCPD) تفاوت بسیاری دارد رجوع شود به کتاب دی اس ام نسخه چهار
درمان
درمان رفتاری(behavioral therapy)، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می‌باشد. ار تکنیک‌های موثر که در دو روش اول از آن استفاده می‌شود می‌توان به ممانعت از پاسخ به افکاروسواس گونه و انجام این اعمال، اشاره نمود. برای مثال ممکن است شخصی با تصور اینکه یک وسیله مانند یک پارچه آلوده می‌باشد از لمس آن خودداری نماید. در حالیکه آن پارچه تنها به پارچه‌ای دیگر که باته یک خلال دندان تماس داشته، برخورد داشته‌است. این یک رفتار وسواس گونه می‌باشد که برای ممانعت از پاسخ دادن به آن می‌توان از شستن آن پارچه خودداری نمود و به تدریج بر اضطراب ناشی از انجام ندادن رفتارهای عادت شده، غلبه کرد. با دارو و روان درمانی تلاش در بهبود بیماری می‌شود. از موثرترین راهکارهای تجربه شده جهت رهایی از این اختلال فکری، درمان شناختی رفتاری یا Cognitive behavioral therapy است. از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین و ضدافسردگیهای سه حلقه‌ای به خصوص کلومیپرامین نیز استفاده می‌شود. و یا ۱. توافق در تنظیم فهرستی از مشکلات؛ ۲. تدوین یک صورت‏بندی روان‏شناختی از مشکل شامل عوامل زمینه‏ساز، آشکارساز و عوامل نگه‏دارنده فعلی؛ ۳. ارزیابی میزان تناسب درمان روان‏شناختی؛ ۴. فراهم کردن وسیله‏ای برای ارزیابی پیشرفت کار. از سوی دیگر، هدف درمان قرار دادن فرد در بالاترین سطح ممکن رویارویی و در عین حال، حذف هر نوع خنثی‏سازی است. در غیر این صورت، خنثی‏سازی باعث می‏شود که فرد مبتلا به OCD به انتهای جلسه رویارویی برسد، بدون آن‏که مقابله کاملی با ترس‏ها صورت گرفته باشد. درمان با مشارکت بیمار و با این هدف که بیمار هرچه زودتر در فرایند درمان، مسؤولیت برنامه‏ریزی و ادامه آن را خود بپذیرد، صورت می‏گیرد. استفاده گسترده از تکالیف خانگی باعث می‏شود که نیل به هدف‏های درمانی زودتر و با کارایی بیش‏تری انجام پذیرد. در مراحل بعدی درمان، بیمار خود مسؤولیت اجرا و برنامه‏ریزی را برعهده می‏گیرد



:: موضوعات مرتبط: اختلال شخصيت وسواسي - اجباری , ,
:: برچسب‌ها: تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری بااختلال وسواس ,
:: بازدید از این مطلب : 1861
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 آذر 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد